اينجا پر از داستان هاي سكسي است. فقط داستان سكسي
اينجا پر از داستان هاي سكسي است. فقط داستان سكسي و داستان هاي سكسي
۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه
دکتر و مامانم
›
ساعت نه شب بود و من باید میرفتم دنبال مادرم تا ببرمش خونه خالم که قرار بود نصفه شب از مکه بیاد. همه اونجا جمع بودند و چون مادرم تا اون موق...
آقا محمد و مامانم!
›
اسم من احسانه. ما یه همسایه داریم که اسمش محمده ما بهش میگیم آقا محمد که خدا نه بهش ریش و سیبیل داده بود نه یه خانواده درست و حسابی مثل بق...
آرش و مادرزن!
›
اسم من آرش و 31 سالمه. 6 ساله که ازدواج کردم و یه دختر 4 ساله دارم. پدرزنم یک مدیر توی یک سازمان بزرگ دولتیه و ماهی یکی دوتا ماموریت داخلی...
اينم پارتي رفتن ما
›
سلام خوبین این ماجرای که می خوام براتون تعریف کونم واقعیت داره واتفاق افتاده.من با مامانم خیلی راحتم واو هم با من همینطوره من با او تنها ز...
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه
ماجراي كردن زن همسايه
›
حدودا سال پيش بود كه يه همسايه جديد به محله ما اضافه شد اما از همون روز اول تو محله پيچيده بود كه زن همسايه جديدمون يه جورايي خرابه و شوهرش ...
سكس پارتي اهواز
›
سلام، من ثريا هستم 27 ساله از تهران و درجه حشريم بالاست اما چون كم رو بودم و دوست زياد نزديكي هم نداشتم و از طرفي پسر عمه من هم ترتيب بكارتم...
داستان من و منيره
›
15 سال بيشتر نداشتم كه تازه تو يه خونه قديمي مستاجر شده بوديم از اون خونه هايي كه يه راهرو ال دارند و دورتادور راهرو اتاق هست و تو قسمت الش ...
صفحهٔ اصلی
مشاهده نسخه وب